الّذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّکوه و هم بالاخره هم یوقنون.
همان کسانی که نماز را برپا میدارند و زکات را ادا میکنند و به آخرت یقین دارند. «نمل ، 2 و 3»
در آیه فوق اقامه نماز که یکی از صفات مؤمنان بوده بیان شده و به این ترتیب، هم اعتقاد آنها به مبدأ و معاد محکم است و هم پیوندشان با خدا و خلق. بنابراین اوصاف فوق اشارهای به اعتقاد کامل و برنامه عملی جامع آنهاست. در اینجا این سؤال پیش میآید که اگر این گروه از مؤمنان هم از نظرمبانی اعتقادی و هم عملی راه مستقیم را برگزیدهاند دیگر چه نیازی است که قرآن برای هدایت آنها بیاید. ولی با توجه به اینکه هدایت دارای مراحل مختلفاست که هر مرحله مقدمهای است برای مرحلهی بالاتر، پاسخ این سؤال روشن میشود.
به علاوه تداوم هدایت خود مسألهی مهمی است و همان چیزی است که ما شب و روز در نمازهای خود با گفتن «اهدنا الصراط المستقیم» از خدا میخواهیم که ما را در این مسیر ثابت دارد و تداوم بخشد که بیلطف او این تداوم ممکن نیست.[1]