آیا گفتن اذان و اقامه قبل از هر نماز واجب است ؟
برخی از فقهای گذشته، مثل ابن عقیل و ابن جنید، اذان و اقامه را واجب می دانند[1] ، اکثر مراجع معظم تقلید در احکام اذان و اقامه می فرمایند:تأثیر زبان و قلب در یکدیگر
اگراذکار با اخلاص و خداخواهى ادا شود و قلب از تصرفات شیطانى محفوظ بماند،
قهرا اذکار و ادعیه لسانى به قلب سرایت مى کند و آن را متاءثر مى سازد، به
طورى که در اثر تداوم این کار، قلب منشاء اثر مى شود. به بیان دیگر قلب
الهى همه جوارح را الهى مى کند، یعنى هم گوش جز سخن حق نشنود و هم زبان جز
حق نگوید و هکذا بقیه اعضاى بدن در اختیار تدبیر عقل و قلب الهى قرار مى
گیرد. در همین حال است که انسانِ داراى قلب الهى به دستورهاى غیرالهى تن درنمى دهد، در مجلس لهو و لعب نمى نشیند و با غیر دوستان خدا انس نمى گیرد،
به دشمنان خدا قهر و کینه مى ورزد و زبان به دروغ ، غیبت ، تهمت و ناسزا
نمى گشاید و لب از بیان حق و صلاح نمى بندد؛ و خلاصه تمام افعال ، حرکات و
سکنات او در مسیر جلب رضاى حق قرار مى گیرد.
مرحله دیگر در دستیابى به
حضور قلب این است که نمازگزار در عین حال که توجه دارد در مقابل خالق خویش
ایستاده ، با او سخن مى گوید و مناجات مى کند، در هر مرحله از قیام و قعود ورکوع و سجود و تکبیر و تشهد و بقیه اجزاء و ارکان نماز، به معناى باطنى آنجزء عنایت داشته باشد؛ زیرا حضور قلب در نماز معانى مختلفى دارد. ممکن استنمازگزار تنها متوجه این مطلب باشد که اکنون در حضور مولاى خویش ایستاده
است و با او سخن مى گوید و همین توجه به حضور و شهود خدا او را از توجه به
معانى اجزاى نماز باز مى دارد، زیرا وى در طول نماز از بدو تا ختم ، توجه
بدین معنا دارد که مولا و خالقش ناظر اعمال و شاهد صلوة است و او را نظاره
مى کند. همین توجه نمازگزار را از تاءمل و تفکر درباره معناى قیام و رکوع وسجود و بقیه اجزاء باز مى دارد. یک معناى حضور قلب این است که شخص
نمازگزار به معانى الفاظى که بر زبان جارى مى کند توجه داشته باشد و بداند
که اذکار و ادعیه اى که بر زبان مى راند، چه معنایى دارد. ممکن است
نمازگزار متوجه اداى حروف از مخارج صحیح آن باشد و یا سعى کند که الفاظ را
به لحن عربى ادا نماید؛ اما شایان ذکر است نمازگزار باید به دو نکته تواءماتوجه داشته باشد: اول اینکه بداند در محضر خداست و در مقابل خالق و حکیمى
ایستاده است که وجود و بقاى او و همه موجودات عالم مُلک و ملکوت به اراده
او بستگى دارد و دوم آن که در هنگام انجام هر فعل و قولى از افعال و اقوال
نماز به معناى ظاهرى و باطنى آن توجه داشته باشد و سعى کند التفات به معناىیک جزء، او را از توجه به معناى جزء دیگرى که مشغول آن شده است ، باز
ندارد و این حالت با تمرین و ریاضت قابل تحصیل است .
این نحوه از حضور
قلب ، کاملترین حضور قلب است ، اما افسوس که پرنده خوش پرواز خیال هر آن و
هر لحظه بر فراز مقام و مطلبى از امور دنیایى مى نشیند و حضور قلب را از
انسان سلب مى کند. اگر انسان سعى کند که بطور جدى در نماز حاضر باشد، و نه
در امور دیگر، کم کم قوه خیال در کنترل شخص قرار مى گیرد و کار او آسانتر
مى شود. بدیهى است که این امر محتاج به ریاضت فراوان و مداوم است .
منبع: کتاب نماز محبوب عارفان
ثواب خواند نمازهاى پنجگانه در وقتشان
امام صادق علیه السلام فرمودند: اى ابان ! اگر کسى این پنج نماز واجب را به پا دارد و مواظب وقت آنها باشد،روز قیامت در حالى خداوند دیدار مى کند که پیمانى دارد که خداوند او را بهخاطر آن وارد بهشت مى کند و کسى که آنها را در وقت خودشان نخواند، اگر خداوند بخواهد مى بخشد و اگر بخواهد عذاب مى کند.
کتاب : ثواب الاعمال و عقاب الاعمال)،
نویسنده: شیخ صدوقنماز روز پنج شنبه را فراموش نکن
برآورده شدن حاجت/ آیه الله بهجت می فرمود: نماز روز پنج شنبه را فراموش نکن. ایننمازبرای برآورده شدن حاجات خیلی مهم است و من این نماز را ترک نکرده ام.نیز آیه الله سید مرتضی کشمیری مرتب این نماز را می خواندند.
منبع: کتاب ذکر های شگفت عارفان
تعقیب نماز از حاج حسنعلی نخودکی
از حضرت آیة الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که:
در سفری که حضرت امام و پدرم برای زیارت به مشهد مقدّس رفته بودندامام خمینی(ره)در صحن حرمامام رضاعلیه السلام با سالک الی اللهحاج حسنعلی نخودکیمواجه میشوند. امام امت(ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت میشمارد و به ایشان میگوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی میگوید: من در حال انجام اعمال هستم شما در بقعه حرّ عاملی(ره) بمانید من خودم پیش شما میآیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی میآید و میگوید چه کار دارید؟
امام(ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاهامام رضا(علیه السلام)کرد و گفت: تو را به اینامام رضا(علیه السلام) اگر (علم) کیمیا داری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکیکه رضوان خدا بر او باد انکار به داشتن علم(کیمیا) نکرد بلکه به امام(ره) فرمودند:
اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جائی به کار نبرید؟
امام خمینی(ره)که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان میبارید. سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام(ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود:
حالا که نمیتوانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن این که:
بعد ازنمازهای واجب یک بار آیة الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را میگویی .
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
و بعد سه بار صلوات میگویی .
و بعد سه بار آیه مبارکه؛
«وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یجْعَل لَّهُ مخْرَجاً . وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یحْتَسِب وَ مَن یَتَوَکلْ عَلى اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّاللهَ باَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکلِّ شىْءٍ قَدْراً»؛(طلاق/2و3) (هر کس تقواى الهى پیشه کند خداوند راه نجاتى براى او فراهم میکند. و او را از جائى که گمان ندارد روزى مىدهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را مىکند، خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند، و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است.) را میخوانی این از کیمیا برایت بهتر است.
منبع:
مجله بشارت، ش 58، صادق زینی لشکاجانی .
از نیکوترین و اساسی ترین روش های تربیت دینی جامعه و عامل اساسی پیشگریو درمان آسیب های اجتماعی نمازگریزی، بکارگیری روش محبّت است. با توجه به سرشت آدمی و تأثیرپذیری انسان از نرمی و دوستی و انزجار فطرت آدمی از تُندیو خشونت گرایی، نیکوترین راه و رسم تربیت مذهبی کودکان و نوجوانان و همچنان عامل مؤثر در درمان نمازگریزی آنان، بکارگیری روش محبت است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ والاترین مربی بشر، مردمان را به محبت تربیت نموده و بیش از هر چیز از این روش بهره بُرد. از علی ـ علیه السّلام ـ روایت شده که گفت از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره سُنّت آن حضرت پرسیدم، فرمود: و الحُبُّ اساسی[1] یعنی محبت بنیاد و اساس (روش و سنت) من است. محبت هم در مورد کودکان و هم در مورد جوانان و نوجوانان می تواند از بسیاری رفتارهای نامطلوب از جمله نمازگریزی جلوگیری نماید لذا رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره محبت به کودکان فرمود: کودکان خود را دوست بدارید و به آنان مهر ورزید»[2]
حضرت موسى علیه السلام، مشغول مناجات و راز و نیاز با خداوند، عرض کرد:
بارالها! آیا تو از من دور هستى که من تو را با صداى بلند بخوانم؛ و یا نزدیکى، تا با تو آرام و پنهانى سخن بگویم!
خداوند عزوجل فرمود: من همنشین کسى هستم که مرا یاد کند.
حضرت موسى علیه السلام عرض کرد: من در حالتهاى قرار مىگیرم که به یاد تو هستم ولى شرم میکنم تو را یاد کنم. (نام تو را ببرم)
خداوند فرمود: اى موسى! مرا در همه حالتها یاد کن. (نام مرا همیشه بر زبان بیاور).(1)
پی نوشت:
من لایحضره الفقیه/ حدیث 58، ج 1، ص 28.
لبخند پیامبر
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، به طرف آسمان نگاه می کرد، تبسمی نمود. شخصی به حضرت گفت :یا رسول الله ما دیدیم به سوی آسمان نگاه کردی و لبخندی بر لبانت نقش بست ، علت آن چه بود؟رسول خدا فرمود:- آری ! بهآسمان نگاه می کردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزی بنده با ایمانی را که هر روز در محل خود به عبادت و نماز مشغول می شد، بنویسند؛ ولی او را در محل نماز خود نیافتند.او در بستر بیماری افتاده بود.فرشتگان به سوی آسمان بالا رفتند و به خداوند متعال عرض کردند:ما طبق معمول برای نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ایمان به محل نماز او رفتیم . ولی او را در محل نمازش نیافتیم ، زیرا در بستر بیماری آرمیده بود.خداوند به آن فرشتگان فرمود:تا او در بستر بیماری است ، پاداشی را که هر روز برای او هنگامی که در محل نماز و عبادتش بود، مینوشتید، بنویسید. بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که دربستر بیماری است ، برایش در نظر بگیرم .(1)
1-داستان هایی از بحارالانوارـج
الّذین یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّکوه و هم بالاخره هم یوقنون.
همان کسانی که نماز را برپا میدارند و زکات را ادا میکنند و به آخرت یقین دارند. «نمل ، 2 و 3»
در آیه فوق اقامه نماز که یکی از صفات مؤمنان بوده بیان شده و به این ترتیب، هم اعتقاد آنها به مبدأ و معاد محکم است و هم پیوندشان با خدا و خلق. بنابراین اوصاف فوق اشارهای به اعتقاد کامل و برنامه عملی جامع آنهاست. در اینجا این سؤال پیش میآید که اگر این گروه از مؤمنان هم از نظرمبانی اعتقادی و هم عملی راه مستقیم را برگزیدهاند دیگر چه نیازی است که قرآن برای هدایت آنها بیاید. ولی با توجه به اینکه هدایت دارای مراحل مختلفاست که هر مرحله مقدمهای است برای مرحلهی بالاتر، پاسخ این سؤال روشن میشود.
به علاوه تداوم هدایت خود مسألهی مهمی است و همان چیزی است که ما شب و روز در نمازهای خود با گفتن «اهدنا الصراط المستقیم» از خدا میخواهیم که ما را در این مسیر ثابت دارد و تداوم بخشد که بیلطف او این تداوم ممکن نیست.[1]