نماز از ارکان دین شمرده شده و در اسلام هیچ عملی پس از خداشناسی به پایآن نمی رسد.[1]همچنین پذیرش عبادات دیگر بستگی به پذیرفته شدن نماز دارد.[2]و نماز همچون نهر آبی است که آلودگی گناه را از قلب می زداید.[3]حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره اهمّیّت نماز فرمود:
«اوصیکم بالصلوة و حفظها، فإنّها خیر العمل» [4]
شما را به نماز و حفظ آن سفارش می کنم که بهترین عمل است.
بدیهی است که با چنین اهمّیّتی که این عبادت بزرگ دارد، خدا، پیامبر و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ بطور جدّی و پی در پی مسلمانان را به بزرگداشت آن فرا خوانند و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصومـ علیهم السلام ـ خود بدان سخت پایبند باشند.
پی نوشت ها:
علی ـ علیه السّلام ـ و ابن عباس می گویند: مراد از این آیه منافقین هستند، آنهایی که امید ثواب ندارند اگر نماز خواندند و اگر هم نخواندند ترسعقاب ندارند، پس ایشانند که از نماز غافلند تا وقت آن بگذرد، آنها هرگاه با مؤمنین باشند از روی ریا و تظاهر می خوانند و اگر تنها و با غیر مؤمنین باشند نمی خوانند و این قول خدا است «الذین هم یراؤن».
ـ عیاشی به استادش از یونس به عمّار از حضرت ابی عبدالله ـ علیه السّلامـ روایت نموده، گوید: از آن حضرت پرسیدم از قول خدا (الذین هم عن صلوتهم ساهون) آیا آن وسوسه شیطان است؟ فرمود: نه هر کس این حالت را پیدا می کند ولیکن ساهون فرادی هستند که غفلت از آن می کنند و آن را در اوّل وقت انجام نمی دهند.
و از ابن اسامه زید شحام روایت کرده که گفت از حضرت ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ از قول خدا (الذین هم عن صلوتهم ساهون) پرسیدم؟ فرمود: آن شرک نماز و سستی و تکاهل در نماز است.[1]
ـ علاّمه مجلسی در بحار از جامع الاخبار از حضرت رسول ـ صلّی الله علیه وآله ـ چنین روایت می کند که فرمود: نماز عمود دین است کسی که عمداً نماز را ترک کند دینش را خراب نموده و کسی که نماز را در وقت خود بجا نیاورد داخل می گردد در ویل و ویل یک وادی است در جهنّم چنانچه فرمود (ویل للمصلینالذینهم عن صلوتهم ساهون) و روز قیامت اوّل چیزی که از بنده سؤال می شود نماز است اگر نماز تمام آورده باشد که هیچ و گرنه می اندازند وی را در جهنّم.[2]
پی نوشت ها:
آثار و برکات نماز در روایات
امام صادق (علیه السلام)، کیفیت نماز و وقت اقامه آن توسط نمازگزار معیار و میزانی برای تشخیص بر حق بودن وی ذکر شده است. (1)
پیامبر مکرّم اسلام، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نماز را راه پیامبران و باعث رضای پروردگار می داند، آن جا که می فرماید: اَلصَّلاةُ مِن شَرائِعِ الدّینِ وَ فیها مَرضاةُ الرَّبِّ عَز َّوَ جَلَّ وَ هِىَ مِنهاجُ النبیاءِ وَ لِلمُصَلّى حُبُّ المَلائِکَةِ وَ هُدىً و ایمانٌ وَ نورُ المَعرفَةِ وَ بَرَکَةٌ فِى الرِّزقِ (2) نماز، از آیین هاى دین است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پیامبران است. براى نمازگزار، محبت فرشتگان، هدایت، ایمان، نور معرفت و برکت در روزى است.
پی نوشت ها:
1- محاسن، ص 254، حدیث 281
2- خصال، ص 522، حدیث 11
زینت آخرت
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«انّ الله ـ عزّوجل ـ قال: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِالدُّنْیا وَ انّ الثمان رکعات التی یُصلّیها العبد اللیل زینةُ الآخرة»[1]
خداوند متعال ثروت و فرزندان را زینت دنیا دانسته، ولی هشت رکعت نمازی که آدمی در آخر شب می خواند زینت آخرت است.
پی نوشت:
[1] . بحارالانوار، ج84، ص 152، ثواب الاعمال، ص 41.
بحار الانوار، ج۸۲ ص ۱۹۸
روزى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام دادهاى؟
آن حضرت اظهار داشت: پیش از آن که بخوابم، هزار رکعت نماز به جا آوردم، حضرت رسول فرمود: چگونه؟!
پاسخ داد: از شما شنیدم که فرمودى: هر کس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:«یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ؛ او همانند کسى است که هزار رکعت نماز خوانده است.
حضرت رسول اکرم فرمود: راست گفتى، چنین است.
منبع:
مستدرک الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21.
پیامبر (ص ) :الوضوء علی الوضوء نور علی نور
وضوی پس از وضو بسیار پسندیده است .
( محجة البیضاء، ج 1، ص 302 )پیامبر (ص ) :الوضوء نصف الایمان
وضو گرفتن نیمی از ایمان است .
( بحار الانوار، ج ,80 ص 238 )پیامبر (ص ) :...والوضوء مفتاح الصلاة
وضو کلید نمازاست .
( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )پیامبر (ص ) :لتنقضن عری الاسلام عروة ، کلما انتقضت عروة تشبث الناس بالتی تلیها، فاولهن نقض الحکم ، و اخرهن الصلاة
بی نماز درخواست می کند به دنیا برگردد، و این است سخن خداوند متعال تا گاهی که به یکی از آنان مرگ آمد گوید: "پروردگارا مرا برگردانید تا شایدعمل شایسته انجام دهم در آنچه بازگزاردم ، نه چنین است آن سخنی است که او گوینده اش هست ، واز پشت آنهاتا روزی که برانگیخته شوند برزخ است .
( بحار الانوار، ج ,77 ص .58 اصول وافی ، ج 2، ص 65 )